محمدرضا پهلوی از افرادی بود که به چنین تیر غیبی گرفتار شد و ناخواسته خود را به چاقو و چکش جراحان زیبایی سپرد، هر چند که شاید این عمل آنقدرها هم نام جراحی زیبایی را به دوش نمیکشید.
پانزدهم بهمن۱۳۲۷ در دانشگاه تهران و مقابل ساختمان دانشکده حقوق، به سوی شاه که برای شرکت در مراسم «پانزدهمین سالروز آغاز بنای دانشگاه تهران در محل کنونیاش» وارد دانشگاه شده و مقابل ورودی دانشکده حقوق از اتومبیل پیاده شده بود تا وارد تالار مراسم شود تیراندازی شد.
این رویداد در کنار اینکه به دلیل جراحتهای حاصل از ترور، شاه را به صرافت جراحی زیبایی انداخت، مسیر تاریخ ایران را نیز تغییر داد؛ چرا که پس از آن حزب توده غیرقانونی شد، ایران به غرب نزدیک و بعدا متحد آن شد، شاه اختیارات بیشتری بهدست آورد و بعدا راه دیکتاتوری در پیش گرفت.
در حادثه ترور از پنج گلوله که بهسوی شاه شلیک شده بود سه گلوله به کلاه او اصابت کرده بود، یک گلوله به صورت مماس بر بدن از پشت او گذشته و خراش مختصری وارد ساخته و یک گلوله هم با عبور از کنار صورت او در ناحیه پشت لب، اندک جراحتی به وجود آورده بود.
تیراندازی ساعت سه بعدازظهر صورت گرفته بود و پس از آن شاه و ضارب ـ که هدف ضربات نظامیان و محافظان شاه قرار گرفته بود ـ به دو بیمارستان جدا از هم منتقل شدند، ضارب درگذشت و شاه ساعتی بعد پس از پانسمان بیمارستان را ترک کرد.
محمدرضا پهلوی در این حادثه آسیب جدی ندید و به بیمارستان شماره دو ارتش برای پانسمان انتقال یافت. وی پس از پانسمان به کاخ اختصاصی رفته و اعلامیهای از طرف پزشکان معالج مبنی بر سلامتی شاه انتشار یافت و البته در این میان به شکل رسمی، سخنی از انجام جراحی زیبایی روی صورت شاه منتشر نشد اما این پایان ماجرا نبود بنا بر اخبار غیررسمی که در هفتهها و ماههای بعد منتشر شد، پزشکان تلاش زیادی برای از بین بردن اثر زخم روی صورت شاه ایران کرده بودند و جالبترین قسمت داستان اینجا بود که محمدرضا پهلوی بعد از این سوءقصد مدتی برای پوشاندن زخم گلوله، سبیل گذاشته بود.
نظرات شما عزیزان:
|